آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ معلمی از پیشههایی است که سابقهای تاریخی دارد و از چنان شأنی برخوردار است که از معلمان به وارثان انبیا تعبیر شده است. بهمناسبت فرارسیدن ۱۲ اردیبهشت، روز بزرگداشت معلم، در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین محسن ادیببهروز، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران، ابعاد مختلف این جایگاه را بررسی کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آنچه در روز معلم برجسته و پررنگ است، این است که جامعه و افراد آن بدانند و یاد بگیرند که در موضوعات مختلف به شخص عالِم که دارای اطلاعات مستند، معتبر و جامع است، مراجعه کنند؛ البته برپایه منطق دین، به هر عالِمی نمیتوان مراجعه کرد.
از امامصادق (ع) روایت است که فرمودند: «علما، امنای مردم هستند». وقتی پازل این روایت را تشکیل دهیم، درمییابیم که شرط نخست در علمآموزی درکنار برخورداری از علم، مراجعه به فرد امین است؛ چون این امانتداری باعث میشود عالم در پاسخ به سؤالات ما نه قصور کند نه دچار تقصیر شود.
ویژگی دومی که معلمان را در زمره ورثه انبیا قرار میدهد، آن است که با خدا معامله کنند. وقتی استاد و معلمی طرف خود را خدا دانست، دیگر برای انتقال حقیقت در ساعات موظفی و تعداد واحدها و ساعات درسی، محدود نمیشود، بلکه به میزان عمری که دانشآموز میگذارد، به او حقیقت را عرضه میکند. ویژگی سوم آنکه معلم به میزان علم خود بسنده نمیکند؛ چون انبیا مدام حقیقتجو و کمالگرا و روزآمدساز علم و معرفت بودهاند و به داشتههای خود اکتفا نمیکردند. دانشی که ساعتبهساعت در مسیر کمال قرار نگیرد، میتواند زیانرسان باشد.
در نظام آموزشی چه در دانشگاه و چه پیش از آن و چه در مراکز پژوهشی، افراد در فرایندی قرار میگیرند که با شخصی به نام معلم و استاد مواجه میشوند؛ اسلام در منطق دینی به کسی که عنوان معلم و استاد میگیرد، شأن ویژهای داده است، چنانکه در کلامی منسوب به امامصادق (ع) آمده است: «معلمان وارثان انبیا هستند». حال باید دید آیا منظور، مقامی است که خدا برای پیامبران اعم از وحی و هدایت جامعه درنظر گرفته است یا منظور چیز دیگری است؟
وقتی این روایت را بهویژه با شرح علامهمجلسی (ره) در مرآهالعقول بررسی میکنیم، درمییابیم که منظور این نیست، بلکه مقصود آن است که معلمان و استادان درصورتی جایگاه ویژه و منحصربهفرد وارثان انبیا را خواهند داشت که بهصورت کلان البته به قدر وسع، ویژگیهای انبیا را داشته باشند و در خود ایجاد کنند.
معلمان حداقل باید سه ویژگی داشته باشند تا در مقام تکریم و پاسداشت آنها هرکاری که میتوانیم، انجام دهیم. نخست فراگیری و انتقال علم بهعنوان یک حقیقت؛ یعنی چشمداشتی در این آموزش از دانشآموز، دانشجو و طلبه نداشته باشد؛ مثل توجهات مالی یا وامدار دانستن علمآموزان به خود؛ چون انبیا چنین بودند و حقیقت را بدون هیچ چشمداشت به جامعه عرضه میکردند.
شاید سؤال شود آیا جامعه دربرابر مشکلات و چالشهای استادان و معلمان، مسئول است یا نه؟ پاسخ بله است؛ حمایت مالی و اجتماعی از این قشر برعهده جامعه است. اما بهدلیل تجارب حضور در محیطهای علمیدانشگاهی، معتقدم اگر معلم و استاد بدون چشمداشت و توقع، حقیقت را به دانشآموز و دانشجو و طلبه عرضه کند، حداقل ۱۰ درصد مشکلات آموزشی ما حل میشود و در آموزش نه قصور رخ میدهد نه تقصیر.
فاجعه نظام آموزشی ما که درحال وقوع است و هنوز هم جامعه متوجه آن نشده، این است که درصد محدودی از استادان و معلمان بین دانشآموزان و دانشجویان بهدلیل میزان تأثیری که آنها در تأمین نیازهایشان دارند، تفاوت میگذارند و شاید جنبههای حزبی، سیاسی و... را نیز در اینباره دخیل کنند.
درباره جایگاه معلم، نگاه و توقع ما این است که روز پاسداشت بخشی از جامعه که ما از آنها به نام معلم و استاد یاد میکنیم، بهعنوان اصلی اساسی و زیرساخت مورد توجه قرار بگیرد. علاوهبر تعدادی از آیات قرآن، از برخی روایات معصومان (ع) نیز این مطلب بهدست میآید که اسلام بهعنوان دین جامع الهی، تأکید میکند هر فردی تلاش کند مجهولات را به معلوم تبدیل کند؛ یعنی جستوجوی علمی در هر موضوعی. اگرچه ما معمولا اطلاعات و آگاهیهای بسیار بهدست میآوریم، آنچه در اسلام تأکید شده است و باید بهعنوان علم کسب شود، آگاهیای است که نبود آن، سبب زیان گسترده فرد و جامعه میشود.
در جامعه ما مرسوم نیست که وقتی صاحب شغل در عرصهای خاص شدیم، درباره آن شغل اطلاعات علمی بهدست بیاوریم، بلکه معمولا به اطلاعات میدانی، سطحی و گذرا بسنده میکنیم. این ماجرا به مشکلات اجتماعیفرهنگی هم سرایت میکند؛ برای مثال بنابر اتفاقنظر محاکم قضایی، اگر افراد میدانستند در مواجهه با مشکلات باید چگونه عمل کنند، دیگر نیازی به حضور در مراجع و محاکم قضایی نبود، اما آنها حتی در وقوع مشکل بازهم بهدلیل نداشتن علم لازم، به حقی که باید نمیرسند و نتیجه عکس میگیرند. متأسفانه در حوزههای مختلف چنین است، لذا در منطق اسلام، اطلاعات علمی یعنی بهدست آوردن آگاهیهای دقیق، مستند، معتبر و جامع درباره موضوعات که این دانستن، مانع زیان و هلاکت ما میشود.
در روایات، ۱۰ وظیفه در مقابل معلمان مطرح شده است که اگر دستکم سه نمونه از آنها را اجرا کنیم، اتفاقات مبارکی رخ میدهد. نخست، تکریم معلم چه در ادبیات گفتاری و چه در بعد رفتاری است. این تکریم، زمان و مکان نمیشناسد؛ برای مثال حتی اگر در اتوبوس و مترو با معلمی مواجه میشویم، باید ادبیات و رفتار متفاوتی را بهکار بگیریم.
علاوهبر این، در رسانهها باید معلم را انسانی شایسته و سزاوار ستایش معرفی کنیم. این تکریم به قدری مهم است که تأکید شده است دربرابر معلم و استاد بدون اجازه چیزی نگویید، حتی حالت نشستن ما باید محترمانه باشد.
دومین وظیفه دانشآموز و دانشجو در مقابل استاد و معلم، آن است که در غیاب او عیبجویی نکنند و به حیثیت افراد این جامعه لطمه نزنند و سومین وظیفه آنکه اگر معلم و استاد نیازی دارد، جامعه و افراد دربرابر نیازهای او بیتفاوت و بیتعهد نباشند و فقط در طول سال یک روز به معلم نپردازند، بلکه مدام تلاش کنند نیازهای مختلف او را برطرف کنند تا جایگاه عزتمندانهاش آسیب نبیند.
اگر همین سه وظیفه رعایت شود، جامعه علمی چه با عنوان معلم چه استاد، دستخوش بازنگری و واکاوی در شخصیت فردی و اجتماعی خود میشود؛ چون معلم میبیند که جامعه، وی را رها نکرده است. کسانی که علم و حقیقت را به ما عرضه میکنند، باید در طول سال تکریم شوند.